برادرزاده ی صورتی من و زهرا دوستم تا حالا همدیگر ندیدن و برای هم نامه می نویسن منم پستچی ام
نامه ی عید دختر صورتی مهربون 10 ساله:
به نام خداوند جهانیان
پنج شنبه 1387.1.2
با سلام خدمت زهرا جان
زهرا جان ببخشید نامه قبلی بدخت بود چون یادم رفته بود و آخر شب توی تاریکی نوشتم (اینجا یه قلب بنفش کشید!البته نامه با صورتی نوشته شده)
راستی سال جدید را به شما و خانواده ی محترمتان تبریک گفته و سال پر از موفقیت و پیروزی را در پشت خود داشته باشید من عکس شما را دیدم شما خیلی خوشگل بودید من خیلی دوست دارم شما را از نزدیک ببینم و این تنها آرزوی من است(اینجا ستاره تصور کنید)
((گلی گم کرده ام))
((در باغ هستی))
((فراموشم نکن آن گل تو هستی))
یا شما دوست کوچولویی داری یا این برادرزادت آینده درخشانی داره b:
من چه قدر اینجا سر نزدممممم !!!
آخیییی نازی... منم با یکی از دوستای خواهرم اینجوری بودم...
کلی خنده شد!!!!!!
موضوع اجتماعی ِ خوبی بود !
خیلی با مزه بود....
خدا بخیر بگذرونه...اینا بزرگ بشن چی میشن؟!!!
روز زن مبارک
حالا از نزدیک دیدن همدیگرو یا نه؟
سلام خاله
روز قشنگ مادر رو به شما تبریک می گم.ایشالا همیشه شاد باشین.